روز ِ نخستین
شاعر: ژاک پرور
شمدهای سفید در گنجه , شمدهای سرخ بر بستر
کودکی در مادر , مادرش در درد
پدر در سَرسَرا , سَرسَرا در سَرا
سَرا در شهر , شهر در شب
مرگ در یک فریاد وَ کودک در زندگی
متن شعر به زبان اصلی
PREMIER JOUR
Jacques Prévert
Des drapes blancs dans une armoire
Des drapes rouge dans un lit
Un enfant dans sa mère
Sa mère dans les douleurs
Le père dans le couloir
Le couloir dans la maison
La maison dans la ville
La ville dans la nuit
La mort dans un cri
Et l'enfant dans la vie
چراغها خاموش می شود و من از دست می روم
آن امواجی که می خواستم برخلافشان شنا کنم
عاقبت مرا به زانو در آوردند
آه، تمنا می کنم ، التماس می کنم و چنین می خوانم
از سمت ناگفته ها بیا و سیب روی سرم را
و این درد مبهم مرا هدف بگیر
ببرها در انتظارند تا رام شوند و چنین می خوانند
تویی که ، تویی که ...
آشفتگی تمامی ندارد
دیوارهایی که راه را می بندند و ساعت هایی که یکسره در گردشند
می خواهم برگردم و تو را به خانه ببرم
نمی شد باز ایستاد و تو اکنون می دانی ، و من چنین می خوانم
ای فرصت های از دست رفته بار دیگر بر دریای من بتابید
من آیا خود ، دردم یا که درمانم ؟ و چنین می خوانم
تویی که، تویی که ...
و نه هیچکس دیگر ، و نه هیچکس دیگر
تویی که ، تویی که
خانهای ، همان خانهای که می خواستم بدان برگردم
Lights go out and I can't be saved
Tides that I tried to swim against
Have brought me down upon my knees
Oh, I beg, I beg and plead, singing
Come out of things unsaid
Shoot an apple off my head
And a trouble that can't be named
Tigers waiting to be tamed, singing
You are, You are
Confusion never stops
Closing walls and ticking clocks
Gonna come back and take you home
I could not stop but you now know, singing
Come out upon my seas
Cursed missed opportunities
Am I a part of the cure
Or am I part of the disease, singing
You are, you are
And nothing else compares
And nothing else compares
You are, you are
Home, home where I wanted to go