تست اعتیاد به اینترنت (IAT) یکی از معتبرترین تستهای مربوط به سنجش اعتیاد اینترنتی است که توسط دکتر کیمبرلی یانگ ابداع شده است.
تست اعتیاد به اینترنت
در تست IAT هر چه نمره شما بیشتر باشد؛ اعتیاد شما به اینترنت شدیدتر است. نمرات هم به ترتیب از یک تا شش هستند. در پایان ؛ باید مجموع نمراتی را که به 13 پرسش زیر میدهید جمع بزنید. اگر جمع بالای 53 بود ، شما به اینترنت اعتیاد دارید!
1- چقدر بیشتر از آنچه قصد دارید ؛ در اینترنت میمانید؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
2- چقدر به خاطر آنلاین ماندن ؛ اعضای خانواده را نادیده گرفتهاید؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
3- چقدر اینترنت را به بودن با همسرتان ترجیح میدهید؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
4- چقدر از طریق اینترنت با کاربران دیگر رابطه ایجاد میکنید؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
5- چقدر دیگران از شما به خاطر میزان آنلاین بودنتان شاکی هستند؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
6- چقدر به خاطر اینترنت ؛ نمرات و کارهایتان در مدرسه افت کرده است؟الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
7- چقدر ایمیلهایتان را پیش از کارهای ضروری دیگرتان چک میکنید؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
8- چقدر عملکرد کاری و بهرهوری شما به خاطر اینترنت آسیب دیده است؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
9- وقتی از شما میپرسند که چه کارهایی آنلاین انجام میدهید ؛ چقدر در موضع تدافعی یا پنهانکاری قرار میگیرید؟الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
10- چقدر افکار آزاردهنده در زندگی را با افکار آرامبخش در اینترنت خنثی میکنید؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
11- چقدر وقتی در اینترنت هستید ؛ احساس میکنید توان پیشبینی امور را دارید؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
12- چقدر فکر میکنید که زندگی بدون اینترنت، چیزی کسالتبار؛ تهی و بیلذت است؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
13- چقدر وقتی کسی هنگام آنلاین بودن مزاحم شما میشود ؛ غر میزنید ؛ فریاد میزنید یا عصبانی میشوید؟
الف- به ندرت ب- گهگاهی پ- غالبا ج- به کرات د- همیشه هـ- شامل حال من نمیشود
حال بگویید معتادید؟!
برای انجام این تست فرض کنید که در خانه هستید و این پنج اتفاق به صورت همزمان برای شما پیش می آید :::
1- تلفن زنگ میزند
2- بچه تان گریه میکند
3-یکی در خانه را می زند و صدایتان میکند
4- لباس ها را بیرون روی طناب پهن کرده اید و باران میگیرد
5- شیر آب را در آشپز خانه باز گذاشته اید و آب دارد سر ریز میشود
خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کار ها رو انجام میدید، یعنی از شماره ی 1 تا 5 رو با چه اولویتی انجام میدهید؟ اولویت های خود را تعیین کنید و برای تحلیل آن ادامه مطلب را ملاحظه بفرمائید...
ادامه مطلب ...
آیا دوست دارید بدانید چندمین فرد ثروتمند جهان هستید؟
تنها با یک ارزیابی ساده می توانید به این نتیجه دست یابید.
یک سایت اینترنتی با نام www.globalrichlist.com در یکی از صفحات خود بخش ویژه ای را گنجانده که با وارد کردن درآمد سالیانه خود به یکی از واحدهای پولی اصلی دنیا در آن می توانید رتبه خود را در بین افراد ثروتمند یا فقیر دنیا تعیین کنید.
در این سایت تنها کافی است رقم درآمد سالیانه خود را وارد کنید که البته ابتدا باید آن را به یکی از واحدهای پولی پوند، دلار آمریکا، یورو، ین و دلار کانادا تبدیل کنید.
سپس رقمی روی صفحه نمایان می شود که موقعیت شما را در بین ثروتمندترن افراد دنیا مشخص می سازد. همچنین جایگاه شما در میان این افراد به درصد مشخص می شود.
پدرم این جوری بود وقتی من :::
4 ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده.
5 ساله که بودم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه.
6 ساله که بودم فکر می کردم پدرم از همه پدرها باهوشتر.
8 ساله که شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.
10 ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.
12 ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.
14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله.
16 ساله که شدم دیدم خیلی نصیحت می کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده.
18 ساله که شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه.
21 ساله که بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه
25 ساله که شدم دیدم که باید ازش بپرسم ، زیرا پدر چیزهای کمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته.
30 ساله بودم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره.
40 ساله که شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه کار بر میاد ؟ چقدر عاقله ، چقدر تجربه داره.
50 ساله که شدم حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده تا من بتونم باهاش درباره همه چیز حرف بزنم ! اما افسوس که قدرشو نتونستم خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت!
آکورد زیبا از مازیار فلاحی(همونی که آهنگهای فیلم مجنون لیلی رو خونده)
صداش خیلی قشنگه ولی حیف که آهنگش تقلیدیه و از یه موسیقی اسپانیش استفاده کرده...
متن شعر و لینک دانلود در ادامه مطلب...
یه اس ام اس برات اون پایین نوشتم بخونش
.
.
.
.
.
SMS
اگه بگم خرابتم قول می دی تعمیرم کنی؟
از سلطان جنگل به جوجه اردک زشت . جوجه اردک زشت؟ اگه در دسترس هستی اس ام اس بده !!!
گلم
نازم
عسلم
جیگرم
شیرینم
ملوسم
خوشگلم
با نمکم
.
.
.
تازه با حالم هستم!!!
در ماهیتابه عشق سوختم . . . بی وفا روغن بریز
دعای یک دختر مجرد :
خدایا من از تو هیچی نمی خوام فقط یه داماد خوب و خوش تیپ قسمت مامانم کن..!!
بی تو هرگز نمی تونم زندگی کنم ژس بیا با هم گور به گور بشیم.
گویند مرگ سخت است و سخت تر از مرگ انتظار کشیدن برای sms من !!
خیلی انتظار کشیدی آره؟؟
این نردبان ترقیه...
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
|-|
آی کیو ؟ ازش میرن بالا نه پایین
مخصوص نیمه شب : پاشو جیش کن بعد بگیر بخواب
(سازمان دخالت در تمام امور کشور)
اگه فرهاد شیرین رو یادش بره .اگه مجنون لیلی رو یادش بره .اگه پرنده پروازو یادش بره من هیچ وقت.........هیچ وقت پول اس ام اس هایی که واست زدم رو یادم نمی ره
۱ دقه ایسته کن.
.
.
برو پائین
.
.
خواستم بگم خوب هستی؟ خوش هستی؟ در سلامتی کامل به سر می بری؟ هووووو
.............
.............
....... .....
میدونی این چیه؟
عکس هوائی از همایش سالانه ی منگلاس
اگه دقت کنی جای تو خالیه!!!
یک پیرزن با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1 میلیون دلار افتتاح کرد
او به رئیس شعبه گفت به دلایلی مایل است شخصاً مدیر عامل آن بانک را ملاقات کند و طبیعتاً به خاطر مبلغ هنگفتی که سپرده گذاری کرده بود ، تقاضای او مورد پذیرش قرارگرفت
قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد
پیرزن در روز تعیین شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد
مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند
تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید :
راستی این پول زیاد داستانش چیست ، آیا به تازگی به شما ارث رسیده است
زن در پاسخ گفت خیر ، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که همانا شرط بندی است ، پس انداز کرده ام
پیرزن ادامه داد...
از آنجائی که این کار برای من به عادت ، بدل شده است ، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم دارید!
مرد مدیر عامل که اندامی لاغر و نحیف داشت با شنیدن آن پیشنهاد بی اختیار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسید مثلاً سر چه مقدار پول؟
زن پاسخ داد : 20 هزار دلار ، و اگر موافق هستید ، من فردا ساعت 10 صبح با وکیلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندی مان را رسمی کنیم و سپس ببینیم چه کسی برنده است
مرد مدیر عامل پذیرفت و از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت 10 صبح برنامه ای برایش نگذارد
روز بعد درست سر ساعت 10 صبح آن خانم به همراه مردی که ظاهراً وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت
پیرزن بسیار محترمانه از مرد مدیر عامل خواست کرد که در صورت امکان پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن به درآورد
مرد مدیر عامل که مشتاق بود ببیند سرانجام آن جریان به کجا ختم می شود ، با لبخندی که بر لب داشت به درخواست پیرزن عمل کرد
وکیل پیرزن با دیدن آن صحنه عصبانی و آشفته حال شد
مرد مدیر عامل که پریشانی او را دید ، با تعجب از پیر زن علت را جویا شد
پیرزن پاسخ داد من با این مرد سر 100 هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهم کرد تا مدیر عامل بزرگترین بانک کانادا در پیش چشمان ما پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن بیرون کند...!
وقتی که خودم را از بالای ساختمان پرت کردم...
در طبقه دهم ، زن و شوهر به ظاهر مهربانی را دیدم که با خشونت مشغول دعوا بودند!
در طبقه نهم ، پیتر قوی جثه و پر زور را دیدم که گریه می کرد!
در طبقه هشتم ، جولی زانوی غم بغل گرفته بود ، چون نامزدش ترکش کرده بود!
در طبقه هفتم ، دنی را دیدم که داروی ضد افسردگی هر روزه اش را می خورد!
در طبقه ششم ، هنگ بیکار را دیدم که هنوز هم روزی هفت روزنامه می خرد تا بلکه کاری پیدا کند!
درطبقه پنجم ، آقای وانگ به ظاهر ثروتمند را دیدم که در خلوت حساب بدهکاری هایش را می رسید!
در طبقه چهارم ، رز را دیدم که باز هم با نامزدش کتک کاری می کرد!
در طبقه سوم ، پیرمردی را دیدم که چشم به راه است تا شاید کسی به دیدنش بیاید!
در طبقه دوم ، لی لی را دیدم که به عکس شوهرش که از شش ماه قبل مفقود شده بود نگاه می کرد!
قبل از پریدن فکر می کردم از همه بیچاره ترم
اما حالا می دانم که هرکس گرفتاری ها و نگرانی های خودش را دارد
بعد از دیدن همه فهمیدم که وضعم آن قدرها هم بد نبود
حالا کسانی که همین الان نظاره گرشان بودم ، به من نگاه می کنند
فکر می کنم آنها بعد از دیدن من با خودشان می گویند ، وضع ما آن قدرها هم بد نیست!!!