۱. دخترا اصلا بینی ها شون رو عمل نمی کنن .
2 . هیچ وقت به هم دیگه چپ چپ نگاه نمی کنن و از حسودی نمی ترکن .
3 . تمام طلا جواهراشون اصل اصله .
4 . بی اجاز ه ی بابا ، مامان هیچ وقت بیرون نمی رن .
5 . آنقدر خواستگار دارن که نمی دونن به کدوم جواب بدن .
6 . بعد از ازدواج تازه می فهمن حروم شدن چون خونه ی باباشون همه چی داشتن .
7 . همیشه سن واقعی شونو میگن ( کی میگه روی هجده سال هنگ کردند ) .
8 . تفلی ها دهنشون قرص قرصه ، با بی بی سی نسبتی ندارن .
9 . چشماشون رو اصلا لنز نمی زارن رنگش مادر زادی سبز و آبیه و خاکستری و زرد و قرمزه .
10 . هیچکدومشون آدم نیستند ، آره والا فرشته اند ( فکر می کنم عزرائیل هم فرشته است ) .
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر
من گرفتم تو نگیر
چه اسیری که زدنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر
بود یکوقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر
زن مرا کرد میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر
ای مجرد که بُود خوابگهت بستر نرم
بستر راحت و گرم
زن نگیر گرنه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر
من از آن روز که همسر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام
منتها جای علف میدهدم نان و پنیر
من گرفتم تو نگیر
شاعر : یه مرد زی ذی
زن در طبیعت کمتر به صورت آزاد موجود است و بیشتر به صورت ترکیب با عناصر ، مانند کلرید تکبر و سولفات خودبینی و ناز در منازل یافت می شود .
تاریخچه کشف زن :
کاشف این عنصر ، پرفسور «آدم» است که در تاریخ نوکیا 6600 برای اولین بار با این عنصر برخورد کرده و در راه این کشف زحمات فراوانی متحمل شده و با تمام کوششهایی که به عمل آورده هنوز نتوانسته جنس و خواص اصلی این عنصر را پیدا و درک کند .
طرز تهیه زن :
برای تهیه این عنصر کافی است مقداری اکسید اسکناس و نیترات پژو دویست و شش را در سولفات ویلا مخلوط کرده و دو کاخ طلای 24 عیار به عنوان مهریه و کمی کلرید خواهش (همون التماس) به عنوان شیربها اضافه شود! پس از ترکیب این مواد ، گاز عشوه و سولفور ناز متصاعد می شود و بعد از میعان به صورت عشق ، زن در خانه رسوب می کند! بعضی از دانشمندان و متفکران معتقدند چنانچه مقداری از عصاره ء چرب زبانی به عنوان کاتالیزور استفاده شود ، نتیجه کار بهتر خواهد بود .
خواص فیزیکی زن :
بسیار شکننده و حساس می باشد و به سرعت تحت تاثیر محیط و احساسات قرار می گیرد! هر گاه مقداری اسید خشونت و کربنات سوزآوری به اسم «هوو» به آن اضافه شود فورا ذوب شده و به صورت بیکربنات اشک جاری می شود .
خواص شیمیایی زن :
بعضی از انواع این عنصر میل شدیدی به ترکیب شدن با کلرات کرم آفتاب و سولفات روژ و استات ریمل دارند و پس از انجام واکنشات غلیظ ، به خیال خودشان قابل تحمل میشوند!!! برخی از انواع این عنصر ناخالص بوده و همراه سیلیکات است و در آن خورده شیشه یافت می شود و خاصیت شوهر آزاری پیدا می کند! برای خالص کردن آن کافی است عنصر ناخالص را در یک محیط سر بسته مانند اتاق بانیترات کتک و کربنات غضب ترکیب نموده و از این عمل ، گاز جیغ و فریاد که غلظت آن برابر ماده اولیه است متصاعد می شود و عنصر به حالت رسوب در کف اتاق ته نشین می شود! سپس اگر به آن مقداری اکسید محبت اضافه شود به حالت ماده اولیه باز می گردد .
1. همیشه از نام خانوادگی شما استفاده می شود
2. مدت زمان مکالمهی تلفنی شما حداکثر 30 ثانیه است
3. برای یک مسافرت یک هفته ای تنها یک ساک کوچک دستی نیاز دارید
4. درِ تمام شیشه های مربا و ترشی را خودتان باز میکنید
5. دوستان شما توجهی به کاهش یا افزایش وزن شما ندارند
6. جنسیت شما در موقع مصاحبهی استخدام مطرح نیست
7. لازم نیست کیفی پر از لوازم بی استفاده را همه جا به دنبالتان بکشید
8. ظرف مدت 10دقیقه میتوانید حمام کنید و برای رفتن به مهمانی آماده شوید
9. همکارانتان نمیتوانند اشک شما را در بیاورند
10. اگر در 34 سالگی هنوز مجردید ، احدی به شما ایراد نمی گیرد
11. رنگ اجزاء صورت شما در هر صورت طبیعی است
12. با یک دسته گل میتوانید بسیاری از مشکلات احتمالی را حل کنید
13. بدون هدیه میتوانید به دیدن تمام اقوام و دوستانتان بروید
14. ضرورتی ندارد روز تولد دوستانتان را به خاطر داشته باشید
15. حداقل بیست راه برای بازکردن در هر بطری نوشابهی داخلی یا خارجی بلد هستید
تو برای من مثل خواهر می مونی ! یعنی : خیلی زشتی
فاصله سنیمون کمی زیاده ! یعنی خیلی زشتی
من به تو علاقه به اونصورت ندارم ! یعنی خیلی زشتی
من الان تو موقعیت بدی از زندگیم هستم ! یعنی : خیلی زشتی
تقصیر تو نیست ، تقصیر منه ! یعنی : خیلی زشتی
من الان توجهم به کارمه ! یعنی خیلی زشتی
من تصمیم گرفتم مجرد بمونم ! یعنی خیلی زشتی
بهتره فقط با هم دوست معمولی باشیم ! یعنی بطور وحشتناکی زشتی
پسرها
با ماشین میرن به بانک ، پارک میکنن ، میرن دم دستگاه عابر بانک
کارت رو داخل دستگاه میگذارن
کد رمز رو میزنن ، مبلغ درخواستی رو وارد میکنن
پول و کارت رو میگیرن و میرن
دخترها
با ماشین میرن دم بانک
در آینه خودشونو چک میکنن
عطر میزنن
در پارک کردن ماشین مشکل پیدا میکنن
در پارک کردن ماشین خیلی مشکل پیدا میکنن
در پارک کردن ماشین زیادی مشکل پیدا میکنن
بلاخره ماشین رو پارک میکنن
توی کیفشون دنبال کارتشون میگردن
کارت رو داخل دستگاه میذارن ، کارت توسط ماشین پذیرفته نمیشه
کارت تلفن رو میندازن توی کیفشون
دنبال کارت عابر بانکشون میگردن
کارت رو وارد دستگاه میکنن
توی کیفشون دنبال تیکه کاغذی که کد رمز رو روش یادداشت کردن میگردن
کد رمز رو وارد میکنن
10دقیقه قسمت راهنمای دستگاه رو میخونن
کنسل میکنن
کارت میاد بیرون و دوباره وارد می کنند
دوباره کد رمز رو میزنن
کنسل میکنن
یه عابری که از اونجا رد می شده رو صدا میزنن که کد صحیح رو براشون وارد کنه
مبلغ درخواستی رو میزنن
دستگاه ارور (خطا) میده
مبلغ بیشتری رو درخواست میکنن
دستگاه ارور (خطا) میده
بیشترین مبلغ ممکن رو در خواست میکنن
انگشتاشون رو برای شانس رو هم میذارن
پول رو میگیرن
برمیگردن به ماشین
خودشونو توی آینه عقب چک میکنن
توی کیفشون دنبال سوئیچ ماشین میگردن
استارت میزنن
پنجاه متر میرن جلو
ماشین رو نگه میدارن
دوباره برمیگردن جلوی بانک
از ماشین پیاده میشن
کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر میدارن . (حواس نمیذارن واسه آدم)
سوار ماشین میشن
کارت رو پرت میکنن روی صندلی کنار راننده
خودشونو توی آینه چک میکنن
میندازن توی خیابون اشتباه
برمیگردن
میندازن توی خیابون درست
پنج کیلومتر میرن جلو
ترمز دستی رو آزاد میکنن . (میگم چرا اینقدر یواش میره)...
و ...
دخترها :
توی ماهیتابه روغن می ریزن
اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن می کنن
تخم مرغها را می شکنند و همراه نمک توی ماهیتابه می ریزن
چند دقیقه بعد نیمروی آماده شده را نوش جان می کنن
حالا پسرها :
توی کابینتهای بالای آشپزخونه دنبال ماهیتابه می گردن
توی کابینتهای پایینی هم دنبال ماهیتابه می گردن و بالاخره پیداش می کنن
ماهیتابه رو روی اجاق گاز می گذارن
توی ماهیتابه روغن می ریزن
توی یخچال دنبال تخم مرغ می گردن
یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
چند تا فحش می دن
دنبال کبریت می گردن
با فندک اجاق گاز رو روشن می کنن و بوی سرکه همراه با دود , آشپزخونه رو برمی داره !
سرکه رو خالی می کنن و ماهیتابه رو می شورن
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میگذارن و توش روغن واقعی می ریزن
تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک می کنن
چند تا فحش می دن و لباس می پوشن
می رن سراغ بقالی سر کوچه و ۲۰ تا تخم مرغ می خرن و برمی گردن
تلویزیون رو روشن می کنن و صداش رو بلند می کنن
روغن سوخته رو می ریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه می ریزن
تخم مرغها رو می شکنن و توی ماهیتابه می ریزن
دنبال نمکدون میگردن
نمکدون خالی رو پیدا می کنن و چند تا فحش میدن
دنبال کیسه ی نمک می گردن و بالاخره پیداش می کنن
نمکدون رو پر از نمک می کنن
صدای فریاد گزارشگر فوتبال رو می شنون و می دون جلوی تلویزیون
نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
بوی سوختگی رو استشمام می کنن و می دون تو آشپزخونه
چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل می ریزن
روغن و تخم مرغ رو دوباره توی ماهیتابه می ریزن
با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم می زنن
صدای گل رو از گزارشگر فوتبال می شنون و می دون جلوی تلویزیون
سریع بر میگردن توی آشپزخونه
تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده , مخلوط شده رو توی سطل می ریزن
ماهیتابه رو میندازن توی کاسه ی ظرفشویی
دنبال ظرفهای مسی می گردن
قابلمه ی مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ می ریزن
چند دقیقه به تخم مرغها زل می زنن
یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمی دارن
چند ثانیه فوتبال تماشا می کنن
یاد غذا میفتن و می دون تو آشپزخونه
روی باقیمانده ی تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود , لیز می خورن
چند تا فحش میدن و بلند میشن
نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
قابلمه رو برمی دارن و بلافاصله بازش می کنن
چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب می گیرن
با یه پارچه قابلمه رو برمی دارن
پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش می کنن
نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون می خورن و.... چند تا فحش میدن!