░▒ عکس مطالب طنز سرگرمی ▒░

قرمز یک پیشنهاد است...

░▒ عکس مطالب طنز سرگرمی ▒░

قرمز یک پیشنهاد است...

اینم از عاقبتش


وحشت از عشق که نه

ترس ما فاصله هاست

وحشت از قصه که نه

ترس ما خاتمه هاست

ترس بیهوده نداریم

صحبت از خاطره هاست

صحبت از کشتن نا خواسته ی عاطفه هاست

کوله باریست پر از هیچ

که بر شانه ی ماست

گِله از دست کسی نیست

مقصر دل دیوونه ی ماست

ما سرانجام ؛

سرانجام گرفتیم به هیچ

راهی سفر به هیچستانیم

گِله ای هست که از خود داریم

چاره ای نیست اگر انسانیم

درد ما مرگ تفاهم

غم ما کوچ محبت

غم ما از بیکسی مردن و رسوا شدنه

اینم از عاقبتش

که تنها ، تنها شدنه

عاشقانه ، حکیمانه


هرگز چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن
به چشمانت بیاموز که هر کسی ارزش دیدن ندارد ، یا هر گلی ارزش بوییدن
شاید کسی را که با او خندیده اید فراموش کنید
اما کسی را که با او گریستید هرگز فراموش نخواهید کرد

گابریل گارسیا می گوید : چشمانت را هیچوقت گریان مکن چرا که هیچکس ارزش اشکهای تو را ندارد و آن کس که چنین ارزشی دارد هیچگاه باعث اشک ریختن تو نمی شود .

 

دو ترفند کلیدی


تغییر حروف ، از بزرگ به کوچک
اگه در یک متن به جای گذاشتن حروف کوچک حروف بزرگ را گذاشتید برای اصلاح کارتان اول متن را انتخاب کرده و سپس کلید Shift+F3 را با هم نگه دارید .

تایپ برخی از اعداد کسری
برای وارد کردن اعداد کسری مانند ¼، ½ و ¾ که در کیبوردهای کامپیوتر دیده نمیشوند میتوان به ترتیب کدهای Alt0188, Alt0189, Alt0190 را به کار برد . برای تایپ اعداد حتماً باید از قسمت Numeric Pad که در سمت راست کیبورد قرار گرفته است استفاده شود .
یا با ترکیب کدها می توانید شکلهایی را مشاهده کنید .

هفت اصل بیل گیتس


بیل گیتس هر از گاهی در دانشگاهها و دبیرستانهای آمریکا با دانشجویان و دانش آموزان ملاقات داشته و برای آنها سخنرانی می کند. گیتس اخیرا طی یک سخنرانی در یکی از دبیرستانهای آمریکا خطاب به دانش آموزان گفت که در دبیرستان خیلی چیزها را به دانش آموزان نمی آموزند.

او هفت اصل مهم را که دانش آموزان در دبیرستان فرا نمیگیرند به شرح زیر نام برد:

اصل اول: در زندگی همه چیز عادلانه نیست و بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.
اصل دوم: دنیا هیچ ارزشی برای عزت نفس شما قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار میرود قبل از اینکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید کار مثبتی انجام دهید.
اصل سوم: پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام شدن ، کسی به شما حقوق فوق العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد به همین ترتیب قبل از آنکه بتوانید به مقام و موقعیت بالاتری برسید باید برای مقام ومزایایش زحمت بکشید.
اصل چهارم: اگر فکر میکنید آموزگارتان سخت گیر در اشتباهات شماست پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رییس شما سخت گیرتر از آموزگارتان است چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.
اصل پنجم: آشپزی در رستورانها باغرور و شان شما تضاد ندارد. پدربزرگهای ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند از نظر آنها این کار یک فرصت بود.
اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید والدین خود را ملامت نکنید از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.
اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید والدین شما هم جوانان پر شوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما میرسد ملال آور نبودند.

آموخته ام که ...


آموخته ام که نگویم ای کاش آن کار را طور دیگری انجام داده بودم بلکه بگویم بار دیگر آن کار را طور دیگری انجام خواهم داد.
آموخته ام که باید بر زمان مسلط باشم نه به زیر فرمان آن .
آموخته ام هر سفر دور و درازی با بر داشتن تنها یک گام آغاز می شود.
آموخته ام خطاهای دیگران را مانند خطاهای خویش تحمل کنم.
آموخته ام که مرد بزرگ به خود سخت میگیرد و مرد کوچک به دیگران.
آموخته ام که دانش خود را به دیگران آموزش دهم و دانش دیگران را بیا موزم بنابراین علم خود را انفاق کرده ام و آنچه را نمی دانم آموخته ام.
آموخته ام بیش از آنکه مرا بفهمند دیگران را درک کنم.
آموخته ام که همیشه فردی خوشبین باقی بمانم چراکه زندگی و موهبتهای آن را دوست دارم.
آموخته ام اگر از هر چیزی بهترینش را ندارم ولی از هر چیز که دارم بهترین استفاده را کنم.
آموخته ام لبخند ارزان ترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید.
آموخته ام آن چرا امروز در دست دارم ممکن است آرزوی فرداهایم باشد.
آموخته ام که زندگی مثل یک نقاشی است با این تفاوت که در آن از پاک کن خبری نیست.
آموخته ام که هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست.
آموخته ام زیاده گویی شاید مقدمه ناشنوائی باشد.
آموخته ام بیش از آنکه دوستم بدارند دوست بدارم.

معمایی از آلبرت انیشتین

 

۱) در خیابانی ، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲) در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳) این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند ، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند .
سئوال : کدامیک از آنها در خانه ، ماهی نگه می دارد ؟

راهنمایی:
۱) مرد انگلیسی در خانه ی قرمز زندگی می کند.
۲) مرد سوئدی ، یک سگ دارد.
۳) مرد دانمارکی چای می نوشد.
۴) خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد.
۵) صاحبخانه خانه سبز ، قهوه می نوشد.
۶) شخصی که سیگار Pall Mall می کشد پرنده پرورش می دهد.
۷) صاحب خانه ی زرد ، در کنار فردی که سیگار Dunhill می کشد زندگی می کند .
۸) مردی که در خانه وسطی زندگی میکند ، شیر می نوشد.
۹) مرد نروژی ، در اولین خانه زندگی می کند.
۱۰) مردی که سیگار Blends می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
۱۱) مردی که اسب نگهداری می کند ، سیگار Dunhill می کشد .
۱۲) مردی که سیگار Blue Master می کشد ، آب میوه می نوشد.
۱۳) مرد آلمانی سیگار Prince می کشد.
۱۴) مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
۱۵) مردی که سیگار Blends می کشد همسایه ای دارد که آب می نوشد.

آلبرت انیشتین این معما را در قرن نوزدهم میلادی طرح کرد ، به گفته وی 98 % از مردم جهان نمی توانند این معما را حل کنند ! شماچطور ؟؟؟
مطمئنم می تونید اگه جوابشو خواستین در بخش نظرات بگین

مرد و زن


مرد کلمه را کشف کرد و مکالمه را اختراع کرد
زن مکالمه را کشف کرد و شایعه اختراع شد!

مرد کشاورزی را کشف کرد و غذا اختراع شد
زن غذا را کشف کرد و رژیم غذایی را اختراع کرد!

مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد
زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!

مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد
زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد!

از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد
ولی زن همچنان مشغول خرید بود

گاو و سیاست


سوسیالیسم : دو گاو دارید . یکی را نگه می دارید . دیگری را به همسایه خود می دهید .
کمونیسم : دو گاو دارید . دولت هردوی آنها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند .
فاشیسم : دو گاو دارید . شیر را به دولت می دهید . دولت آن را به شما می فروشد .
کاپیتالیسم : دو گاو دارید . هر دوی آنها را می دوشید . شیرهارا برزمین می ریزید تا قیمتها همچنان بالا بماند .
نازیسم : دو گاو دارید . دولت به سوی شما تیرانداری می کند و هر دو گاو را می گیرد .
آنارشیسم : دو گاو دارید . گاوها شما را می کشند و همدیگر را می دوشند .
سادیسم : دو گاو دارید . به هر دوی آنها تیراندازی می کنید و خودتان را در میان ظرف شیرها می اندازید .
آپارتاید : دو گاو دارید . شیر گاو سیاه را به گاو سفید می دهید ولی گاو سفید را نمی دوشید .
دولت مرفه : دو گاو دارید . آنها را می دوشید و بعد شیرشان را به خودشان می دهید تا بنوشند .
بوروکراسی : دو گاو دارید . برای تهیه شناسنامه آنها هفده فرم را در سه نسخه پر می کنید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشید .
سازمان ملل : دو گاو دارید . فرانسه شما را از دوشیدن آنها وتو می کند . آمریکا و انگلیس گاوها را از شیر دادن به شما وتو می کنند . نیوزلند رای ممتنع می دهد .
ایده آلیسم : دو گاو دارید . ازدواج می کنید . همسر شما آنها را می دوشد .
رئالیسم : دو گاو دارید . ازدواج می کنید . اما هنوز خودتان آنها را می دوشید .
فمینیسم : دو گاو دارید . حق ندارید شیر گاو ماده را بدوشید .
پلورالیسم : دو گاو نر و ماده دارید . از هر کدام شیر بدوشید فرقی نمی کند .
لیبرالیسم : دو گاو دارید . آنها را نمی دوشید چون آزادیشان محدود می شود .
دموکراسی مطلق : دو گاو دارید . از همسایه ها رای می گیرید که آنها را بدوشید یا نه .